به معجزه اعتقاد نداری، به نشانه های یونیورس، به وجود روح، دنیاهای ماورائی، فانتزی، خالق، به یونیکُرنها، به دعا، دریملند، تعبیر خاب، طالعبینی، فال قهوه، فال تاروت، موجودات نادیدنی، و طبیعتن به هیچ خرافه و افسانهی دیگه ای؛ اما وقتی یکی از مژههای چشم چپت افتاده بود روی گونه ت و بهت گفتم " آرزو کن"، چشماتو بستی و با تمام وجود چاهار دقیقهی کامل آرزو کردنو طول دادی. انگار که من غول چراغ جادویی چیزی باشم نشسته روبهروت.